اختلال پارانوئید Paranoid Disorder :
بیماری را می شناختم که ده دوازده سال فکر می کرد همسرش به وی وفادار نیست و تمام شب را پشت در حیاط ، و پشت بام کشیک می داد تا ببیند کسی برای دیدن همسرش به منزل آنها وارد می شود یا نه ؟!
بیمار دیگری بمدت بیش از پانزده سال حقوق و مستمری خود را رها کرده بود صرفا به این دلیل که سازمان حقوقش را ضایع نموده و به اجبار و با توطئه و با همدستی همسرش ویرا بازنشسته نموده است؟!
علایم : فرد بیمار اعتقاد دارد که ویرا تعقیب می کنند ، یا بر علیه او توطئه چیده شده ، یا بر علیه وی جاسوسی می کنند ، یا کسانی سعی دارند او را بربایند ، یا فکرهای مهمی دارد که دیگران قصد دارند فکرش را بدزدند ، یا کسانی سعی دارند به او سم یا دارو بخورانند ، یا همراهان و نزدیکان وی به وی خیانت می کنند ، یا همسر فرد به وی وفادار نیست، یا فرد معروفی از جنس مخالف مثلا بازیگر و مدل معروفی عاشقش شده است. یا خودش شخص مهمی است و دیگران این را درک نمی کنند ، یا در آینده نزدیک شخص مهمی خواهد شد.
خصوصیات معمول بیماری ترس و خوف مداوم ، سوء ظن و بدگمانی مداوم ، خشم و عصبانیت و اغلب جدائی از اجتماع که فرد را به انزوا می کشاند. در واقع اختلال پارانوئید به این معناست که اختلال در رابطه شخص با دنیای دور و برش وجود دارد.
خصوصیات شخصیتی این بیماران : اینها افرادی هستند حساس ، درونگرا ، و بی اعتماد به دیگران ، آنها در عمق وجود خود احساس حقارت و خودکم بینی دارند ، که با مکانیزم بزرگمنشی و خود بزرگ بینی می پوشانند ، اغلب آنها در زندگی زناشوئی یا شغلی موفق نبوده و تقصیر را به گردن دیگران می اندازند ، آنها اغلب در رابطه با دیگران پیش بینی و پیش گوئی های منفی کرده که بر علیه آنها توطئه و دشمنی انجام خواهد شد بنابر این پیشاپیش در مقام ستیز و مبارزه در خواهند آمد، معمولا خود را بدشانس دانسته و شکستها و ناکامی ها را به گردن دیگران می اندازند. استفاده از استدلال و منطق در قانع کردن چنین اشخاصی چه در روابط فردی و چه در درمان بی ثمر است، و چیزی روی فکرهای هذیانی این افراد تاثیر نمی گذارد و هر تجربه تازه ای را نیز بر اساس سیستم هذیانی خود تعبیر و تفسیر می کنند. در بیماران پارانوئید غیر از همان بخش هذیانی سیستم فکری ، قسمتهای دیگر سیستم فکری و شخصیت فرد منسجم و دست نخورده باقی می ماند .
دسته بندی اصطلاحات تشخیصی : این اختلال ممکن است با اسکیزوفرنی باشد که آنرا پارانوئید اسکیزوفرنی Paranoid Schizophrenia نامند ، یا با هذیان توام باشد که آنرا اختلال پارانوئید Paranoid Disorder ، یا هذیان پارانوئید Paranoid Delusion می نامند ، یا سوءظن و بدگمانی پارانوئیدی بدون هذیان باشد که آنرا Paranoid Ideation نامند ، ممکن است جزء خصوصیات شخصیتی فرد باشد که آنرا اختلال شخصیت پارانوئید Paranoid Personality Disorder نامند ، ممکن است در حد اختلال نباشد و فقط خصوصیات شخصیتی باشد که آنرا نیمرخ شخصیتی پارانوئید Paranoid Personality نامند . که اینها از نظر شدت و درجه بندی اولی از همه شدید تر و بترتیب تا آخری که از همه خفیف تر است و اختلال نیست.
خصوصیات اصلی اختلال پارانوئید : خصوصیات اصلی این بیماری هذیانها هستند : هذیانهای ظلم و ستم Delusion of Persecution : مثل هذیان انتساب Reference Delusion ، هذیان نفوذ Influence Delusion ، هذیان مسموم شدن Poisoning Delusion ، سوء ظن Suspicion ، هذیان محرومیت Deprivation Delusion ، هذیان اشاره ، هذیان تاثیر ، هذیانهای گزند و تعقیب ، هذیانهای آزار دهنده ، هذیانهای حسادت Jealousy Delusion ، هذیانهای جنسی Sexual Delusion، و هذیانهای بزرگ منشی Delusion of Crandeure : مثل هذیان عاشقانه Erotic Delusion ، هذیان اختراع Invention Delusion ، هذیان ثروت Wealth Delusion است . هذیانها معمولا در اطراف عقاید مربوط به ارزشهای فرد ، مسائل مذهبی ، و جنسی دور می زنند .
معیار تشخیص اختلال پارانوئید از نظر D S M IV TM :
1- هذیانهای آزار دهنده واقعی یا حسادت هذیانی .
2- احساسات و رفتارهای متناسب با محتوای سیستم هذیانی .
3- بیماری حداقل به مدت یک هفته ادامه داشته باشد .
4- هیچکدام از نشانه های اسکیزوفرنی مثل توهمات عجیب و قریب ، تفکر بی ربط ، وجود ندارد .
5- توهمات آشکاری وجود ندارد .
6- فاز مانیک یا افسردگی حاد وجود نداشته باشد.
7- به اختلال روانی عضوی مربوط نباشد.
اختلال پارانوئید حاد Acute و مزمن Chronic : اگر این اختلال هذیانی به یکباره و با شدت شروع گردد اختلال هذیانی حاد و اگر هذیانها بمرور شروع شده و بتدریج مستحکم گردد و بیش از شش ماه بطول بینجامد اختلال هذیانی مزمن قلمداد می گردد.
اختلال پارانوئید مشترک Shared Paranoid Disorder : یک سیستم هذیانی آزار دهنده که با شخص دیگری مشابه خودش بوجود می آید و این افراد هذیانهای آزار دهنده همدیگر را تقویت می کنند.
اپیدمیولوژی : میزان فراگیری بیماری نسبت به جمعیت حدود یک درصد است در آقایون و خانم ها تقریبا یکسان است ، سن شروع نسبت به بیماریهای روحی دیگر دیرتر است حدود 35 تا 45 شیوع بیماری است ، معمولا سطح زندگی مالی و هوشی این بیماران از افراد معمول بالاتر است، این افراد نسبت به افراد عادی اجتماع ناکامی و محرومیت بیشتری احساس می کنند.
تشخیص افتراقی : با پارانوئید اسکیزوفرنیا که در بیماران اختلال پارانوئید در حالیکه نظام فکری هذیانی وجود دارد ولی از هم پاشیدگی شخصیت و اضمحلال تدریجی تفکر و شخصیت یافت نمی شود. با اختلال شخصیت پارانوئید که در بیماران اختلال پارانوئید نظام فکری هذیانی وجود دارد در حالیکه در اختلال شخصیت پارانوئید سیستم هذیانی وجود ندارد.
علل :
عوامل بیولوژیک : مدارکی دال بر دخالت ارث یا عوامل مزاجی در این بیماری بدست نیامده است.
عوامل پسیکولوژیک : نقش والدین : اغلب این افراد در دوران کودکی افرادی مظنون ، گوشه گیر ، لجوج ، کج خلق بوده اند ، معمولا پدر مادری مقتدر ، عیب جو ، منع کننده ، داشته اند ، اجتماعی شدن ناکافی نیز در آنها مطرح بوده است. احساس حقارت : اکثر محققان نقش احساس حقارت را در اختلال پارانوئید مهم شمردند. شکست ها و کشمکش ها : شکستها و احساس محرومیتها احساس کفایت و احترام بنفس فرد را تحت تاثیر قرار می دهد و ممکن است در ایجاد این اختلال نقش داشته باشد. ناسازگاری جنسی : اصول سخت اخلاقی و مذهبی و تضاد آن با نیازهای طبیعی انسانی باعث آشوب و آشفتگی درونی فرد شده درون فرد را ناامن می سازد و فرد را به تفکر هذیانی می کشاند.
عوامل مستعد کننده : کوری ، کری، مهاجرت و بعضی وقتها هم استرس که ایمنی فرد را به خطر می اندازند می توانند فرد را مستعد این بیماری کنند.
درمان :
درمان بیماران پارانوئید بسیار مشکل است از یکطرف بیماران پارانوئید به بیماری خود بصیرت و بینش ندارند و از طرفی به دیگران اعتماد ندارند و از طرفی دیگر مشکلات را ناشی از دیگران می دانند و نیازی به درمان احساس نمی کنند بنابراین درمان بیماران پارانوئید بسیار مشکل است.
دارو درمانی : معمولا برای درمان بیماران پارانوئید باید از دارو درمانی شروع کرد البته این بیماران بدلیل اعتماد نداشتن به دیگران و هذیان های گزند و آسیب از مصرف دارو امتناع می کنند و دارو را ولو بگیرند آنرا دور خواهند ریخت بنابراین باید در دادن دارو و مصرف نمودن آن نظارت نمود ، دارو معمولا پرفنازین و تری فلوپرازین تجویز می شود و از آنجا که این بیماران دارو را مصرف نمی کنند چون خود را بیمار نمی دانند باید از تزریقی استفاده نمود و معمولا فلوفنازین تزریقی ( مودیکید) استفاده می شود. و برای اینکه عوارض اکسپرامیدال کنترل شود به همراه فلوفنازین بایپریدین یا آرتان نیز تجویز می شود.
پسیکوتراپی pasychotherapy :
بیماران پارانوئید معمولا سوءظن دارند و بدگمانند ، و به راحتی به دیگران اعتماد نمی کنند ولو به روانشناس خود ، بنابراین صمیمی شدن و نزدیک شدن با آنها سوءظن و بدگمانی آنها را تشدید خواهد کرد و صمیمیت را به حلقه هذیانی خود برده و بر اساس سیستم هذیانی خود تعبیر و تفصیر می کنند لذا روانشناس بالینی باید از درجه صمیمیت کمتری استفاده کرده تا به تله هذیانی بیمار نیفتد ، رواندرمانی گروهی شاید نقش بهتری در اعتماد بیمار ایفا نماید و درمان بهتر جواب بدهد. روانشناس بالینی باید در ارتباط با درمان بیمار پارانوئید از صداقت و شفافیت بیشتر و درجه صمیمیت کمتری استفاده نماید.
کامل آنرا در نوار آبشاری سمت راست صفحه ، منوی مطالب روانشناسی ، مقالات روانشناسی 6 مطالعه نمائید.
پاكزاديان
روانشناس باليني
به مناسبت روز زن :
واژه قشنگ زن برای من تداعی کننده عشق ، محبت ، نوازش ، عواطف و احساسات پاک ، و صبوری در مقابل مسائل و مشکلات است. بدین مناسبت این روز قشنگ را به همه خانم های عزیز تبریک گفته برای آنها موفقیت آرزو می کنم .
پاکزادیان
بهار آمده است :
باز كن پنجره را كه بهار آمده است
چه بهاري زيبا با نگار آمده است
با خودش شادي و شور آورده
گل و نور آورده
باز كن پنجره را
دور ريز دلهره را
تا كه عطري خوش بو
و نسيمي با او
پرشود در همه جا
آورد عشق و صفا
تا كه يكجا همهي رنج و عذاب محو شود
تا كه تاريكي از نور بترسد برود
نغمهي مرغ غزل خوان بشنو
شاديه بلبلمستان بشنو
همه در جشن و سرور
از مصيبتها دور
مصلحت نيست كه خاموش بماني
با طبيعت سخن عشق نخواني
جام غم ويرون كن
غصهها بيرون كن
همنوا با مرغان
همصدا با باران
تو بگو حرف بهار
تو بخوان نغمهي يار
كه بهار آمده است
سبزه زار آمده است
فرا رسیدن سال نو نوید بخش ایده ها و افکار نو ، گفتار و رفتاری بهتر و تصمیمات جدید برای آینده است ، آینده ای که همه امید داریم بهتر از گذشته باشد ، فرا رسیدن سال نو را به همه شما عزیزان تبریک گفته برایتان آرامش ، شادی و لبخند ، آزادی ، اندیشه نو ، و سالی پر از فراوانی نعمت آرزو می کنم
پاکزادیان
ترس شبانه کودکان و راه حل آن :
اول باید نظرم را در مورد جدا کردن اتاق کودک از والدین بیان کنم بهیچ عنوان موافق نیستم کودکی که قادر به انجام امور اولیه خود نیست مثلا اگر ملحفه ای روی صورت یا روی دهانش افتاد قادر به پس زدن آن نیست یا پتوی روش کنار رفت قادر نیست خود را بپوشاند و یا قادر به راه رفتن و صحبت کردن نیست تنها و جداگانه در اتاق دیگری قرار گیرد حتی اگر آن کودک سالم باشد و از نظر سلامتی مشکلی نداشته باشد. بعضی والدین بخصوص آنهائی که تحصیل کرده اند یا به ظاهر ژست روشنفکرها را می گیرند از همان ابتدای تولد سعی دارند اتاق کودک را جدا کرده حتی کودک را با شیری غیر شیر مادر تغذیه نمایند باید گفت این خودخواهی بیمارگونه و نوعی جنایت است نسبت به کودک و حقوق کودک، باید کودکان زیر دو سه سال حتما در اتاق والدین و در کنار والدین باشند. و زمانی اتاق کودک را جدا می کنیم که کودکمان قادر به خوردن ، آشامیدن ، راه رفتن ، صحبت کردن و توالت کردن باشد . و از نظر روانی نیز آمادگی این استقلال را داشته باشد و آن هم با حمایت لازم.
خانمی از کودکی خود تعریف می کرد زمانی که در سن کودکی بوده همیشه شبها نگران بوده و می ترسیده که دزدی بیاید و برادر کوچکش را ببرد و برای همین هم شبها تا صبح دست برادر کوچکش را می گرفته و در دست خود نگه میداشته ، یا سایه ها را سایه دزد تلقی می کرده است. در كودكان دو تا شش سال، تصورات با سرعت بسیار زیادی رشد می كنند. با آن كه این تصورات بیشتر اوقات درباره اتفاقات خوب رخ میدهند، ممكن است همین تصورات، كودكان را از بسیاری رخدادها عصبی كنند یا سبب بروز ترس در آنها شوند زیرا روند فكری و ذهنی كودكان در این سنین، بسیار پیچیده و اثرپذیر است.
آنها درخلوت با خود میاندیشند: « اگه هیولایی در اتاق دختری بود كه دیشب مامان داستانش را تعریف میكرد، پس ممكن است در اتاق من هم هیولا باشه! »
یا اگر یكی از خواهران یا برادرانش از تاریكی بترسد احتمالا دلیل خوبی است كه او هم تصمیم بگیرد بترسد!
واكنش شما به ترس كودك
هرگز كودكتان را برای ترسش مسخره نكنید، تحقیرش نكنید یا برایش دلیل منطقی نیاورید
این كارها به او نشان میدهد شما خطری كه از نظر او بسیار واقعی است را درك نمیكنید و حتی ممكن است بیشتر احساس ترس كند چون احساس میكند شما نمیتوانید از او محافظت كنید. به علاوه، مسخره كردن باعث میشود كه عزت نفسش را از دست بدهد.
اگر هراسان از خواب پریده، به او اطمینان دهید كه خواب رخدادی واقعی نیست و او در امنیت است.
اگر لازم باشد چراغ را روشن كنید، بغلش كنید و مدتی كنارش بخوابید.
چراغ اتاق را تا زمانی كه ترس كودك از بین برود روشن بگذارید.
اگر تصمیم گرفتید اتاق را ترك كنید، در اتاق را كمی باز بگذارید تا نور بیرون به داخل اتاق بیفتد و كودك صدای شما یا كارهایتان را بشنود.
آنچه كه باید انجام دهید
به ترسش اهمیت بدهید
اجازه بدهید در مورد آن حرف بزند. هرگز نگویید بچههای بزرگ نمیترسند. اطمیناندهنده باشید. به او بگویید: « اگه بخوای كنارت میمونم ».
با تصورات او پیش بروید؛ یعنی اگر اصرار دارد كه یك غول در كمد لباسهایش است، كمد را باز كنید و آن را بگردید.
حتی میتوانید یكی از عروسكهای مورد علاقهاش را به عنوان محافظ خود انتخاب كنید یا به كودكتان جملات خاصی یاد بدهید كه با آن غول را ناپدید كند.
ارتباطی مطلوب به وجود آورید
زمانی كه نیمههای شب صدای كودكتان را میشنوید، نزدش بروید و او را در تاریكی آرام كنید.
بازیهایی را با هم امتحان كنید كه با چشمان بسته چیزهای خوب مثل بستنی یا قلعه شنی كنار ساحل را تصور كند.
از این كه اتاق كودك فقط مكانی برای استراحت و خواب او باشد پرهیز كنید؛ اتاق او باید مكانی شاد و فارغ از احساسات منفی باشد.
شجاعتش را تحسین كنید
زمانی كه كودكتان بر ترسش غلبه میكند را بسیار بزرگ كنید. اهمیتی ندارد كه این گام چقدر كوچك بوده است. اگر او تمام شب را در حالی كه چراغ خاموش است در تختش گذرانده باشد، یك جشن كوچك بگیرید یا یك هدیه كوچك را در عوض برایش آماده كنید.
چگونه از ترس کودکان جلوگیری كنیم
خواندن كتاب و قصه، یا تماشای فیلم و سریالهای ترسناك را برای كودكتان ممنوع كنید. یادتان باشد كه قطعاً تهدیدهایی مثل «اگر درست رفتار نكنی آقا غوله میاد تو رو میبره» «اگر اینکارو کردی آقادزده میاد تو رو می دوزده » را نباید به هیچ وجه بر زبان آورید.
کامل آنرا در نوار آبشاری سمت راست صفحه ، منوی مطالب روانشناسی ، مقالات روانشناسی 9 مطالعه نمائید.

جناب دکتر پاکزادیان عزیز
مطالب شما را حدود دو سالی هست که مطالعه میکنم و با افتخار از همان ابتدا سایت شما را جزء پیونهای وبلاگ خود قرارداده ام.
اگر در مورد مشکلاتی که از نظر خلق و خو و رفتاری با فرزندم داریم سوالی داشته باشیم چگونه باید از شما بپرسیم . از طریق همین سایت و یا ....? لطفاً راهنمایی بفرمایید .
پاسخ : جناب افشین به صفحه «جواب به ایمیل های شما» در منوی دیدگاه در همین سایت مراجعه کنید. پاکزادیان
این جملات را بهتر است به کودک تان نگویید :
کودکتان را سرزنش نکنید : «تو همیشه کثیفی» «تو کلا آدم شلخته ای هستی» «تو آدم بی نظمی هستی» «تو هیچوقت حرفمو کوش نمی کنی» با این جملات آنها را تخریب می کنیم و باعث احساس حقارت آنها می شویم.
مناسب سن خودت رفتار کن!
گاه والدین به رفتار کودک که متناسب با سن و سال خود رفتار می کند انتقاد میکنند، زیرا آن رفتار تأثیر بدی بر بزرگترها داشته است و انتظار دارند کودک مثل خود آنها رفتار کند. در صورتی که رفتار کودک، نشان دهنده احساس درونی اوست و والدین وظیفه دارند احساس کودک را درک کنند. کودک ۶ سالهای که نمیداند چه میخواهد و گریه میکند، یا کودک ۴سالهای که از محدود شدن در صندلی اتومبیل ناراحت است و گریه میکند، هر دو متناسب سنشان عمل میکنند؛ اگر چه ما انتظار داریم رفتار آنها ما را آزار ندهد. به جای اینکه به کودک بگویید «مناسب سن خودت عمل کن» بگویید: «به نظر میرسد خیلی عصبانی هستی»، «میدانم وقتی چنین اتفاقی برایت افتاده بسیار ناراحت شدهای» این جملات به کودک آرامش میدهد و شرایط را قابل تحمل خواهد کرد.
آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟
پدر یا مادری که در استفاده از سخنان نیشدار و طعنهآمیز استعداد ذاتی دارد، خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودک به حساب میآید. این پدر یا مادر جادوگری است که از واژهها استفاده میکند و با بیان این واژهها، مانعی در برابر ایجاد ارتباط موثر برقرار میکند و مانع از پدید آمدن رابطهای مثبت بین پدر و مادر با کودک میشود. « آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟ مگر تو کری؟ پس چرا گوشت به من نیست؟ …» این پدر و مادرها شاید ندانند که سخنان طعنهآمیز و کنایهدار جملاتی هستند که برخوردی متقابل طلب میکنند. این پدر و یا مادر آگاه نیست که با این اظهار نظرهای توهینآمیز، کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشههای خیالی انتقام، پر میسازد و در نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود او و کودکش میشود.
به تو قول میدهم که …
به کودکان باید نه قول داد و نه قول از آنها گرفت. روابط ما با فرزندانمان باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد. وقتی پدر یا مادر برای تأیید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار میکند که «وعده داده نشدهاش» اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست. وعدهها باعث میشوند که توقعات غیرواقعی در کودکان به وجود بیاید. وقتی به کودک وعده داده میشودکه او رابه باغ وحش ببرند، او آن وعده را یک تعهد به حساب میآورد و فکر میکند که براساس این تعهد، در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل عیب و ایرادی پیدا خواهد کرد و نه خود او مریض خواهد شد. از طرفی نباید از کودکان وعده گرفت که درآینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را اصلاح کنند. وقتی کودک وعدهای ناخواسته میدهد، وعدهای که متعلق به خود او نیست، در واقع چکی بانکی میکشد که در آن بانک اصلاً حساب ندارد. ما نباید مشوق و محرک این قبیل اعمال فریبآمیز باشیم.
چـرا مـثـل … نـیستی؟
با مقایسه کـودکـان، آنـهـا احـسـاس مـیکـنـنـد در مرتبه پایینتری قرار گرفتهاند و این راه مناسبی برای وا داشتن آنها به فعالیت نیست. زمانی که کودک خود را پایینتر از دیگری احساس کند، روحیه خود را میبازد و دست از فعالیت خواهد کشید. شما باید ضعف و قوت کودکان را بپذیرید و آنها را بر اصلاح رفتار خودشان تشویق کنید.
چی بهت گفتم؟
چرا سوالی را میپرسید که خودتان جواب را میدانید؟ انتظار دارید کودک چه پاسخی بدهد؟ وقتی میپرسید: لباست را کجا پرتاب کردی؟ لبخندی موذیانه میزند و میگذرد. اگر از رفتار او رنجیدهاید بگویید: «من متاسفم که مجبورم برای بار سوم تکرار کنم که لباست را روی چوب لباسی آویزان کن».
ندو وگر نه میافتی!
علیرغم تمام توجه شما به محافظت از کودک، به کار بردن این نوع جملات باعث میشود کودک بیفتد، زیرا به او القا میکنید منتظرید که او به زمین بخورد و این برای کودکی که تلاش می کند مستقل باشد بسیار مضر است. بهتر است در این موارد بگویید: «قبل از دویدن از محکم بودن بند کفشهایت مطمئن باش». در این صورت شما در مورد اشکال کفش صحبت کردهاید نه ناتوانی کودک.
شوخی کردم
دست انداختن کودک اگر چه ظاهراً شرایط را شاد میکند ولی در واقع به شدت مخرب است. هنگامی که کودک عصبانی است، خندیدن به او باعث میشود احساس بدتری پیدا کند. شما به عنوان والدین کودک وظیفه دارید او را حمایت کنید نه اینکه باعث اذیت و آزار او شوید. اگر چنین منظوری ندارید هنگامی که کودک ناراحت است شاد نباشید.

من 111 شدم مرسی واقعا :)

پاسخ : مینای عزیز جواب بعضی سئولات را در منوی دیدگاه صفحه «جواب به ایمیل های شما» می دهم.
با 10 گام بهترین شوهر دنیا شوید !
اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کرده اید ، بهتر است چند دقیقه ای دست از سر قبض های پرداخت نشده آب ، برق و گاز ….و قسط های عقب مانده شهریه بچه ها بردارید و فقط با برداشتن 10 گام ناقابل ، مثل همیشه برای همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید :
گام 1 خانم ها مقدم اند! برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید . شاید تا به حال اصلاً به این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواسته های خانم تان با علایق شما کاملاً متفاوت باشد ! اما حالا وقتش شده که به قول معروف ، چشم هایتان را بشویید و جور دیگر ببینید .
گام 2 خواباندن بچه ها هم لذتی دارد ، امتحان کن. هفته ای یکبار به همسرتان مرخصی بدهید و وظیفه خواباندن بچه ها را شما به عهده بگیرید ، تا حداقل خانم تان یک ساعت سر و صدای بچه ها را فراموش کرده و با خیال راحت این وقت را برای خواندن کتاب ، انجام کارهای شخصی عقب افتاده و یا حتی برای گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد . مطمئن باشید با این کار رابطه شما با همسرتان بهترخواهد شد.
گام 3 عذرخواهی هم کلمه مفیدی است ! در این یک مورد با شما همدردی می کنیم ، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف مقابل ساده به نظر می آید ، احتمالاً به همان اندازه هم برایتان سخت ترین کار روی زمین خواهد بود . اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی ماراتن دارد ، چرا ؟ از این جهت که هر چقدر در بگو مگوهای خانوادگی زود از کوره در بروید ، زودتر از پا می افتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سخت تر و خسته کننده تر می شود.
اما فقط کافیست یکبار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید ، رفتار آرام و متانت آمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنش های رفتاری است ، اما اگر احیاناً شما مقصر بودید ، می توانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگتر شود .
گام 4 از همسرتان برای اینکه شما را تحمل می کند تشکر کنید، شاید حتی خواندن این گام هم به مذاقتان خوش نیاید ، چه رسد به عمل کردن به آن . اما منظور ما این نیست که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از اشتباهات خود تهیه کرده اید ، مورد به مورد را شرح داده و به خاطر آنها عذرخواهی کنید نه ! مسلماً برای هر مردی پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن دوستان خود آن چنان زمان و مکان را گم کند که ساعت ها همسرش را چشم انتظار نگه دارد . اما همین اندازه که به او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار ساده ای نیست و به خاطر صبر و تحمل همسرتان از او تشکر کنید ، کفایت می کند.
گام 5 کمی و فقط کمی از ریخت و پاش های خودتان را جمع کنید باور کنید آسمان به زمین نمی آید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب ، یا لیوان چایی صبحانه خود را از کف اتاق و یا از روی میز صبحانه به سینک ظرفشویی انتقال دهید . از ما به شما نصیحت ، تحقیقات نشان داده کارهای جزای مثل استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و عامل بسیاری از جدایی ها بوده !
گام 6 برای با هم بودن زمان بگذارید شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شام های خاطره انگیزی می افتید که در یک رستوران دنج خورده اید ؟ چه اشکالی دارد اگر حتی با وجود داشتن دو فرزند برای گذاشتن قرارمدارهای این چنینی باز هم وقت بگذارید؟! و مثل آن روزها فقط برای با هم بودن شام را بیرون از خانه صرف کنید .
گام 7 آراسته و خوش تیپ باشید سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود اهمیت دهید . این برای خانم ها نکته مهمی است .
گام 8 شما هم به تمدد اعصاب نیاز دارید گاهی وقت ها شرایطی را ایجاد کنید که برای چند ساعتی کمی از محیط خانواده و مسئولیت های خود فاصله بگیرید . مثلاً با دوستانتان به کوه بروید و یا به ورزش های مورد علاقه تان بپردازید تا شادی و نشاط و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفته تان شده و وقتی به خانه بر می گردید ، به مردی ایده آل برای زندگی تبدیل شده باشید ، اما در این مساله افراط نکنید!
گام 9 مسئولیت تصمیمات خود را شخصاً به عهده بگیرید هیچ وقت و در هیچ شرایطی از پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید . اگر شما به هر دلیلی نمی توانید دعوت پدر و مادر تان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید ، خودتان گوشی تلفن را برداشته و به آنها اطلاع دهید . هیچ وقت مسئولیت چنین کاری را به گردن همسرتان نیندازید.
گام 10 فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوه کن بودید، یادتان می آید قبل از ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی می کردید با پرستیژ و تاثیرگذار باشید ؟! اما احتمالاً دیگر مدت هاست که خبری از آن فرهاد کوه کن نیست و او هم در میان روزمره گی هر روزتان گم شده، اما هنوز هم دیر نشده از همین امروز هر کاری که می توانید برای گرم کردن آتش زندگی تان انجام دهید ، کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید و از بودن در کنار یکدیگر راضی باشید.
پاسخ : دوست عزیز : من تست کردم مشکلی نداشت ، ممکن است مشکل از اینترنت شما بوده باشد لطفا مجددا خودتان را تست کنید پاکزادیان

با درود بی پایان و ادای احترام.
اینجانب عضو کوچکی از خانواده عظیم مشاوره برام سعادتی شد تا مهمون ناخوانده خوان رنگین و پر محتوای وب سایتتون باشم، و بوسع و درک و نیازم بهره مند گردم.
براتون از ایزد منان بهترین توفیقاتو خواهانم موید و سربلند باشین.
شادمانی (خلاصه) :
از همان ابتداي تمدن بشري ، متفكران بزرگ به بحث و گفتگو در خصوص حيات انساني و زندگي مطلوب پرداختهاند ، برخي ازافراد ايده آل خود را در ثروت ، برخي در داشتن روابط پرمعنا و برخي در كمك به افراد نيازمند ميبينند ، همه اين افراد از لحاظ شرايط و ظواهر بيروني با يكديگر متفاوتند اما از يك احساس تندرستي ذهني مشترك برخوردارند:
اصطلاح تندرستي ذهني به ارزيابيهايي كه افراد از زندگيشان به عمل ميآورند ، اشاره دارد ارزيابي هاي شناختي مانند رضايت از زندگي ، ارزيابيهاي عاطفي ازقبيل احساسات عاطفي مثبت و منفي ، اين اصطلاح (تندرسي ذهني) در فرهنگ عامه با شادي مترادف است.
ارسطو عاليترين خوبيهاي قابل دستيابي را هم براي مردم عام و هم براي خواص شادي ميداند وي شادي را بر سه نوع ميداند.
ـ در نازلترين سطح به نظر مردم عادي ، لذت ، شادي به همراه دارد.
ـ در سطح نسبتاً بالاتر در نزد خواص ، شادي معادل عملكرد خوب است.
ـ بالاترين سطح شادي آن نوعي است كه بر اثر زندگي متفكرانه ايجاد ميشود.
به اعتقاد آرگايل شادماني سه جزء اصلی دارد:هيجانات مثبت، رضايت از زندگي، فقدان عواطف منفي
از كلمات مترادف شادي ميتوان از :خرسندي ، خوشي ، مسرت ، لذت ، دلخوشي و خوش بيني نام برد.
اشكال مختلف شادي :
شادي ممكن است كه اشكال مختلفي به خود بگيرد: 1) نوعي از شادي كه افراد از سر و صداهاي لذت بخش و رخدادهاي اجتماعي مهيج خوشحال ميشوند. 2) نوع ديگر شادي ، شادي آرام تر است...
جنسيت اثر ناچيزي روي شادماني دارد اما بطور كلي زنان جوان از مردان جوان شادترند. اما زنان مسن در مقايسه با مردان مسن از شادي كمتري برخوردارند. ميزان درآمد با ميزان شادماني همبستگي ضعیفی دارد. ازدواج ميتواند اثر زيادي روي ميزان شادماني داشته باشد به طور كلي افراد متأهل شادتر از افراد مجرند ...
اصول چهارده گانه افزايش شادماني :
1- فعال تر بودن و سرگرمي ، افراد شاد در زندگي خود فعال تر هستند...فعاليت هاي لذت بخش نسبت به فعليت هاي غير لذت بخش، شادماني بيشتري ايجاد ميكنند .فعاليت هاي جسماني بيش از فعاليت هايي كه تحرك جسماني ندارند، شادماني ايجاد مي كنند. تجارب جديد و تازه بيش از فعاليت هاي تكراري موجب شادي فرد مي شود، فعاليت هاي جمعي بيش از فعاليت هاي انفرادي شادي ايجاد مي كنند....فعاليتهاي سودمند و معنادار بيشتر از فعاليتهاي كم معنا شادي ايجاد ميكنند...
2- گذراندن اوقات بيشتر در اجتماعات و فعاليت هاي جمعي .
اكثر مطالعات ، زندگي فعال جمعي را مهمترين عامل شادماني مي دانند . فعاليت هاي جمعي هم در سطح رسمي ، عضويت در سازمان ها ، انجمن ها و ... و هم در سطح غير رسمي ، ارتباط با دوستان ، همسايگان ، خويشاوندان و همكاران باشد.
3- مولد بودن و انجام كارهاي سودمند و معنادار :
شادماني و رضايت از زندگي با كار معنادار و مولد ارتباط دارد . شادترين افراد كساني هستند كه از كارشان لدت مي برند . ...
4- برنامه بريزي و سازمان دهي بهتر :
افراد شاد ميدانند كه هدفشان از زندگي چيست و مقصدشان در زندگي كدام است بنابراين به برنامه ريزي و سازمان دهي فعاليت هاي خود اهميت بيشتري مي دهند ...
5- دور كردن نگراني ها :
افراد شاد خيلي كمتر به خود نگراني راه ميدهند . ..
6- كاهش سطح توقعات و آرزوها :
...انتظارات و توقعات خيلي بالا منجر به ناكامي ونااميدي مي شود ولي انتظارات كمتر معمولاً منجر به نتايج خوشايندي مي شود..شادماني در رسيدن به اهداف دست يافتني بدست مي آيد ، نه در شكست در رسيدن به اهداف خيال پردازانه.
7- افزايش تفكر مثبت و خوش بيني :
از مهمترين ويژگي هاي افراد شاد ، تفكر مثبت و خوش بيني است . شادماني از داشتن چييزي حاصل نمي شود بلكه به طرز نگاه فرد ، نسبت به آن چيز بستگي دارد ....
8- زندگي در زمان حال :
افراد شاد همواره متوجه زمان حال هستند وسعي مي كنند با توجه به امكاناتشان حداكثر لذت را ازفعاليتهاي روزمره شان ببرند . مفهوم روان شناختي « اينجا واكنون » افراد شاد ذهن خود رامتوجه اتفاقات تلخ گذشته نمي كنند وغم روزهايي كه نيامده نيز نمي خورند .
9-پرورش شخصيت سالم ( توجه به سلامتي شخصيت ) :
برخلاف بعضی اعتقادات افرادي كه داراي سلامت رواني هستند بهتر مي توانند شادي را تجربه كنند . ...وجود شادماني در زندگي مستلزم تصميم هاي درست است . انسان زماني مي تواند تصميم بگيرد كه خود را بشناسد و تعيين كند كه آيا توانايي لازم براي انجام موفقيت آميز امور را دارد يا خير .
10- برونگرا و اجتماعي بودن
پس از خوش بيني ، مهمترين ويژگي افراد شاد ، برونگرايي است . شادي بيشتر نزد كساني پيدا مي شود كه از يك زندگي فعال اجتماعي برخوردارند ....
11- خود واقعي بودن :
پژوهش پيرامون شخصيت افراد شاد نشان مي دهد كه آنان تمايل دارند واقعاً خودشان باشند . صفاتي مانند طبيعي بودن ، خود اندايختگي ، راحتي ، قابليت اعتماد ، بي ريايي ، انصاف ، صميمي بودن و واقع گرايي از ديگر صفات افراد شاد است .....
12- كنار گذاشتن مشكلات و احساسات منفي :
افرادي كه داراي مشكلات رواني خاص از جمله اعتياد ، اضطراب ، افسردگي و... مي باشند . اين افراد بايد با مشاوره و درمان سعي در رفع مشكل خود نمايند ...
13- ارتباط محكم مهمترين منبع شادماني است :
اكثر مردم معتقدند كه ازدواج و پيوندهاي خانوادگي صرف نظر از درآمد يا موقعيت هاي اجتماعي ، در ميزان شادماني افراد ، داراي نقشي حياتي است . ارتباطات نزديك و صميمانه با دوستان ، خانواده و پيوندهاي رمانتيك از ويژگي هاي افراد شاد است .
14- ارزشمند شمردن شاد بودن :
شادمان بودن بايد اولويت اول افراد در زندگي باشد . افراد شاد بيش از افراد ديگر براي شادماني ارزش قائلند و شاد بودن را مهمترين چيز در زندگي خود مي دانند علاوه براين اين افراد در مورد حفظ و افزايش شادي خود بيشتر فكر ميكنند .
ويژگي هاي زوجين شاد :
خانواده هاي شاد چه ويژگي هايي دارند ؟. پژوهشها نشان داده اينگونه زوجين از ويژگي هاي زير بهره مي برند :
ارتباط سالم : اجراي ارتباط سالم پيچيده نيست و عبارتند از : گوش دادن ، باز كردن خود ، باز كردن مسير صحبت به طريق مودبانه .
تعهد : معمولاً زوجـهاي شاد ، نسبت به خانواده خود متعهد هستند كه سعي مي كنند وقت و انرژي هاي رواني و مادي خود را درخانواده صرف كنند .
صداقت و اعتماد : صداقت از شرايط ايجاده كننده اعتماد است. اعتماد ايجاد امنيت خاطر مي كند و وفاداري نسبت به يكديگر را بدنبال دارد. شايد بتوان يكي از مهمترين آسيب هاي زندگي خانوادگي را شك و ترديد زوجها نسبت به هم دانست. در شرايط مشكوك كمتر مي توان به شادماني در خانواده انديشيد.
خود خواه نبودن و عدم خودپسندي : دگر خواهي ، كمك به زوج ، دادن بهترين چيزها به همسر ...
تحسين ، قدرداني و احترام : فضاي حاكم برخانواده هاي شاد ، تشويق و تحسين بجاي عيب جويي و سرزنش است . ....
محبت و همدلي : زوجهاي شاد محبت خود را به صورت كلامي و عملي بروز مي دهند و در ندانم كاري ها، ضعف ها ومسائلي كه براي يك زوج اتفاق مي افتد، بجاي سرزنش سعي در همدلي با وي دارند.
رفاقت و همراهي : تمايل به گذراندن وقت با يكديگر ، سهيم بودن در فعاليت هاي اجتماعي لذت بخش ، بهترين دوست براي هم بودن ، خنديدن با يكديگر و اشتراك علايق از ويژگي هاي زوجهاي شاد است .
معنويت و ارزشها : توافق روي اهداف ، ارزشها و فلسفه زندگي ، اشتراك فعاليت هاي معنوي و ارزشهاي مشترك از ديگر ويژگي هاي زوجین شاد است ....
توانايي مقابله با بحران و استرس ها : خانواده بعنوان يكي از مهمترين منابع تقويت افراد در برابر فشارهاي مختلف زندگي است . تحمل فشارها ، حمايت عاطفي از يكديگر باعث کاهش فشار و افزایش شادمانی زوجین می گردد...
انطباق ، انعطاف و تحمل : ميزان تحمل يكديگر ، عدم لجبازي ، تغيير و سازگاري با شرايط جديد از ويژگي هاي افراد و زوجهاي شاد است ......
کامل آنرا در نوار آبشاری سمت راست صفحه ، منوی مطالب روانشناسی ، مقالات روانشناسی 6 مطالعه نمائید.

10 جمله ای که آقایان از شنیدن آن وحشت دارند :
بــطور حتم موارد بسیار زیادی وجود دارند که یک مرد هیچ وقـت نـمی خـواهـد از زبان همسرش بشنود. "بریم خرید" یـکی از آنهاست. با شنیدن چنین عباراتی متوجه خواهید شـد کـه کل بعد از ظهرتان در کنار اتاق پرو خانم تلف خواهد شـد.
"تــو مـثـل پـدرت هسـتـی" یـکی دیـگر از این عبارات نـاگـوار اسـت و بـدتـر از آن شنـیـدن " تـو مـثـل پـدرم رفتار مـی کـنـی" اسـت که می تواند به طور جدی مردها را آزار دهـد.
در ایـن قـسـمـت چـنـد نـمـونـه از وحـشتـنـاک ترین، مــهیب ترین، دلخراش ترین و آزاردهنده ترین کلماتی را که یـک زن می تـوانـد در بـرابـر شوهرش بـر زبان بیاورد را ذکر کرده ایم :
10 - من داشتم فکر می کردم که ...
اگر او به شما بگوید که " من فکر می کنم..." شما واقعا باید با مسئله جدی برخورد کنید. من با شما شرط می بندم که موضوع بحث چیزی جز ازدواج، و یا یک پایان تلخ نخواهد بود. خانم ها معمولا چنین مسائلی را به روش های مختلف بیان می کنند مثلا: "تو چرا منو دوست داری؟" و یا "آیا تا حالا در مورد آینده فکر کردی؟". در برخورد با این مسائل شما باید همیشه یک راه فرار زیرکانه در سر داشته باشید و چه کاری بهتر از تغییر موضوع بحث.
9 - مرد باش
هیچ چیز به اندازه زیر سوال بردن مردانگی آقایون دردآور نیست. شما می توانید به راحتی مردانگی خود را با سبیلتان! اثبات کنید و از این طریق او را شرمنده کنید. اما اگر نمی خواهید کار به این جا کشیده شود می توانید موضوع بحث را عوض کنید.
8 - پدر و مادرم می خواهند تو را ببینند
مفهوم این عبارت از دو مورد خارج نیست :
- رابطه شما کاملا جدی می شود و اتفاقات مهمی در حال وقوع است.
- قرار است تا مشکلات روانی شما در زیر میکروسکوپ روان شناسی خانواده مورد بررسی قرار گیرد.
تنها کاری که از دست شما بر می آید این است که امیدوار باشید تا پدر خانواده به یاد تعمیر آن چند سیم چین قدیمی که دارد نیفتد.
7 - سرم درد میکنه
عبارت مذکور به این معناست که امشب ابراز عشق و علاقه تعطیل است، رفیق. اما شما در این مورد هم می توانید او را گول بزنید. اگر احساس می کنید که او اصلا دوست ندارد که شهوت شما را فرا بگیرد، می توانید یک عدد آسپرین برای سردردش به او بدهید. این کار خود به خود همه چیز را روبه راه می کند.
6 - نامزد قبلیم این کار رو نمی کرد
چون شما هیچ وقت در مورد روابط قبلی خود با او صحبت نمی کنید به همین دلیل انتظار ندارید که او هم در این مورد با شما صحبت کند. در چنین شرایطی او شما را علنا با مردی مقایسه می کند که خودش او را به زباله ها سپرده! اوه، خدای من، خیلی سریع از خودتان دفاع کنید.
5 - به چی فکر می کنی؟
خانم ها خیلی کنجکاو هستند. آنها باید از تمام افکار، احساسات، علایق، عقاید، گمان ها و اشارات شما سر دربیاورند. از سوی دیگر آقایون اصلا دوست ندارند که در مورد همه چیز کاوش کنند و بحث راه بیندازند. سکوت آنها را بیشتر راضی نگه می دارد.
4 - به نظرت اون خوشگله؟
مطمئنا او شما را دیده که در حال نگاه کردن به آن خانم زیبا که عقل و هوش را از سر می برد بوده اید. اصلا مهم نیست که تا چه حد زیرکانه و پنهانی نگاه می کردید، در هر حال او متوجه شده است. بنابر این اگر بگویید "نه" او می داند که شما دروغ می گویید و بحث و جدل آغاز خواهد شد. پس باز هم زمان استفاده از حقه های هنرمندانه است: "یک کم، ولی خیلی چاقه" و بعد هم برای اتمام قضیه دعا کنید.
3 - چه تغییری کردم؟
به طور حتم اگر نتوانید تشخیص دهید گرفتار درد سر بزرگی می شوید. و هر چه مدت زمان بیشتری را برای جواب دادن صرف کنید او نا امید تر شده و شما را احمق تر فرض می کند. زمانی که شما بالاخره فریاد می کشید " اوه، مدل موها تو عوض کردی!" او از عصبانیت منفجر می شود و گوشواره های جدیدش را به زمین پرتاب می کند و میرود.
2 - دوستم باردار شده
شاید این عبارت در نگاه اول بی خطر به نظر برسد ، البته تا زمانیکه صدای او نازک نشده و نا امیدی در آن موج نزند. شما باید بدانید که منظور واقعی او چیست: " کی ما بچه دار می شویم؟" مسیر انحرافی فوق العاده در این قسمت این است که به ظاهر وانمود کنید که همه چیز را قبول می کنید. اما متاسفانه هیچ کاری از دست شما بر نمی آید هنگامی که او به کنار شما بیاید و با صدای آرام بگوید: "من باردارم". موفق باشی رفیق.
1 - ما باید با هم صحبت کنیم
به خاطر داشته باشید که هیچ چیز مثبتی در مورد این عبارت وجود ندارد. شما باید انتظار برهم خوردن رابطه و یا شرکت در یک بحث طولانی که چطور نمی توانید نیازهای او را برآورده کنید را داشته باشید. به هر حال هیچ یک از موارد ذکر شده خوشایند نیستند و نمی توانید کار چندانی نسبت به آن انجام دهید. این عبارت یک ضربه شست واقعی است. حال تصور کنید که او از شما سوال کند " تو فکر می کنی من چاقم؟" هیچ چیز بدتر، نیشدارتر و آزاردهنده تر از این وجود ندارد. به هر حال همه چیز به خودتان بستگی دارد.
راه حل
در حالیکه هیچ یک از مردها دوست ندارند که عبارات مذکور را بشنوند، ولی متاسفانه مجبور هستند. بعضی از آنها را می توان تا حدودی تحمل کرد اما تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که خود را برای شنیدن آنها آماده کنید.
در جامعه ما هر روزه رفتارهای نابهنجاری از قبیل رعایت نکردن حق تقدم ، نادیده گرفتن چراغ راهنما ، پارک کردن اتومبیل در پیاده روها ، حرکت موتورسواران در پیاده روها ، بی احتیاطی ، تحریک پذیری ، نزاع ، رعایت نکردن حقوق دیگران ، خلف وعده ، گرانفروشی ، کم فروشی ، فریب کاری ، دروغگوئی ، عدم تعهد مالی ، گوش بری ، ریختن زباله در کوچه و خیابان ، تخریب عابربانکها ، تخریب تلفن های عمومی ، خط کشیدن اتومبیل ها ، شکستن درختان ، پخش مواد مخدر ، کلاه برداری ، جیب بری ، کیف قاپی ، زور گیری ، باج خواهی ، رشوه خواری ، اختلاس های میلیاردی مسئولین ، عدم احساس پشیمانی ، عدم احساس گناه ، ایجاد باندهای مافیائی در موسسات ، سازمانها ، ادارات ، مراکز آموزشی ، شرکتها و غیره را شاهد هستیم و متاسفانه و متاسفانه روز بروز بیشتر می شود و جامعه را ناسالم تر و نا امن تر می کند.
تعریف : اختلال شخصیت ضد اجتماعی را گاه سایکوپات Psychopathy ، روان دردمندی ، روانی ، جامعه دردمندی ، شخصیت ضد اجتماعی Sociopathic Personality نیز می گویند. و اینطور تعریف کرده اند : « رفتار فرد مبتلا به این اختلال از نداشتن احساس مسئولیت اجتماعی و نداشتن ملاحظه حال دیگران و فقدان احتیاط و آینده نگری حکایت می کند ».
علایم اختلال شخصیت ضد اجتماعی از دیدگاه انجمن روانشناسی و روانپزشکی امریکا : A- الگوي نافذ بي اعتنايي به حقوق ديگران و زير پا نهادن آن كه از 15 سالگي شروع شده و با سه تا يا بيشتر از خصوصيات زير تظاهر مي كند: 1- ناتواني براي سازگاري با موازين اجتماعي در ارتباط با رفتار قانوني ، كه با دست زدن به اعمال تكراري ، كه زمينه را براي دستگيري فراهم مي كند ، تظاهر مي نمايد. 2- فريبكاري ، كه با دروغگويي مكرر ، استفاده از نامهاي غير واقعي ، يا گوش بري براي نفع و لذت شخصي مشخص مي گردد . 3- رفتار تكانشي و ناتواني براي طرح ريزي پيشاپيش . 4- تحريك پذيري و پرخاشگري ، كه با نزاع و حملات فيزيكي مكرر تظاهر مي كند . 5- بي احتياطي نسبت به ايمني خود و ديگران .6- عدم احساس مسئوليت مستمر ، كه با ناتواني مكرر براي حفظ رفتار شغلي باثبات يا احترام گذاردن به تعهدات مالي تظاهر ميكند . 7- فقدان احساس پشيماني، كه با بيتفاوتي يا دليل تراشي نسبت به آزار ، بدرفتاري ، يا دزديدن مال ديگران تظاهر مي كند. B ـ سن فرد از 15 سال به بالا است . C ـ قرائن اختلال سلوك ، با شروع قبل از 15 سالگي وجود دارد. D ـ وقوع رفتار ضد اجتماعي منحصراً در جريان اسكيزوفرني يا دوره مانيك نيست.
اپیدمیولوژی : میانگین آن در جمعیت دنیا بین 10 تا 15 درصد است ، در اروپا بین 8 تا 10 درصد است ، و در ایران بین 25 تا 30 درصد است .
علل :
1- علل زیستی : علل زیستی را می توان نقص عمل مراکز عالی مغز دانست ، البته این ثابت نشده و در آزمایشات معلوم شده افرادی که دارای امواج غیر عادی در آنسفالوگرافی مغز بوده اند و در زمان کودکی علایم خفیف عصبی داشته اند در بزرگسالی رفتار ضد اجتماعی نداشته اند. ولی این بطور دقیق ثابت نشده است.
2- عوامل روان پویایی : در نظریه روانکاوی فرض بر این است که پیدایش سوپر ایگو Super Ego یا وجدان اخلاقی یا همان بکن مکن های والدین بستگی به ارتباط عاطفی درست بزرگسالان با کودک در طول سالهای اولیه دوران کودکی دارد. کودک ارزشهای والدین را الگوبرداری کرده درونی می کند ، زیرا او می خواهد شبیه والدین شود و می ترسد اگر مطابق ارزشهای آنها رفتار نکند محبت و حمایت آنها را از دست بدهد. و این به دو مهم بستگی دارد اول اینکه والدین با عاطفه و با محبت باشند نه خشن و بی عاطفه و دوم اینکه از نظر ارزشهای اخلاقی غنی باشند و معیار و هنجار داشته باشند نه بی تفاوت. اگر والدین با محبت نباشند کودک چیزی ندارد که از دست بدهد پس همانند سازی نمی کند ، یا اگر والدین با محبت باشند ولی هنجار و معیاری برای خود نداشته باشند کودک هنجاری درونی نمی کند.
3- عوامل اجتماعی : اگر فرض را بر این بگیریم که از نظر علل زیستی همه چیز درست است ، و از نظر عوامل روان پویائی هم والدین کودک را سالم به اجتماع تحویل داده اند ، اگر اجتماع سالم نباشد موسسات آموزشی و فرهنگی ما سالم نباشند ، ادارات و دستگاه قضائی ما سالم عمل نکند افراد نمی توانند سالم رفتار کنند ، فردی که برای استخدام شغلی مصاحبه می شود می داند اگر همه چیز را با صداقت پاسخ دهد در جامعه متظاهر موفق نخواهد بود ، تظاهر و دروغگوئی ریشه در هنجارها و فرهنگ مان دارد.
خصوصیات بالینی : فرد مبتلا به شخصیت ضد اجتماعی برای خصوصیات شخصیتی خود هیچگاه به روانشناس یا روانپزشک مراجعه نمی کند و هیچگاه اعتقادی به مشکل خود ندارد اکثرا توسط دیگران و دستگاهای نظامی انتظامی قضائی ارجاع داده می شود. تشخیص معمولا بر پایه سوابق بیمار است ، این افراد معمولا در دوران کودکی از شب ادراری و راه رفتن در خواب و کابوس نیز رنج می برده اند.
پیش آگهی : خصوصیات شخصیتی ضد اجتماعی اگر از دوران کودکی شکل گرفته باشد پیش آگهی بدتر و اگر این خصوصیات مربوط به شرایط جامعه ناسالم باشد با بهبود سلامتی اجتماعی افراد نیز بهبود می یابند. گاهی نیز علایم اختلال شخصیت با اعتیاد ، الکل ، هیستری یا اسکیزوفرنی ادغام می شود و کار را بیش از پیش مشکل تر و پیچیده تر می کند.
درمان : درمان اختلال شخصیت های ضد اجتماعی بسیار مشکل است ، شخصیتهای ضد اجتماعی معمولا از روابط نزدیک و صمیمی و محبت آمیز با دیگران می ترسند و این را روانشناس باید خنثی کند. و درمان گروهی بهتر از درمان فردی جواب می دهد. درمانگر باید کنترل را از تنبیه ، و کمک و مواجهه را از جداسازی اجتماعی و مجازات تفکیک نماید. درمانگر از بیمار نمی خواهد دست از انجام کاری بردارد ، و بجای منع بیمار به کاری ، راه انجام کاری صحییح را به بیمار آموزش می دهد ، مجازاتهای اجتماعی برای چنین افرادی نیز باید از همین فرمول متابعت نماید مثلا برای فردی که درخت خیابان را می شکند باید کاشتن درخت و مواظبت از آن را به فرد محول نمود. فردی که به حیات وحش آسیب می زند باید مواظبت از حیات وحش را به وی واگذار کرد. عضویت در گروه و مراقبت و مواظبت از دیگران نیز می تواند به بهبود خصوصیات شخصیتی این بیماران کمک نماید.
کامل آنرا در نوار آبشاری سمت راست صفحه ، منوی مطالب روانشناسی ، مقالات روانشناسی 6 مطالعه نمائید.
پاكزاديان
روانشناس باليني
یک بار دیگر تست دادم 126 شدم
خب اگر سقفش 136 باشه که 126 خیلی خوبه!!
مرسی دکتر
پاسخ: دوست عزیز تست خراب نیست نمره حداکثری این تست برای یکنفر بالای 18 سال 136 و برای زیر 18 سال بستگی به سن حداکثر 149 است شما احتمالا در وارد کردن سن خود دقت لازم را نداشته اید یا شرایطی که تست زده اید متفاوت بوده ، بهرحال دوست داشتید مجددا خودتان را تست کنید
پاکزادیان
و يواشكي بايد بهش بدم ، چه مقدار و چگونه بهش بدم
كمكم كنيد بيچاره شدم از بس كتك خوردم بابت شكهاش
پاسخ : دوست عزیز در مورد دارو روانپزشک تصمیم می گیرد چه دارویی و با چه دوزی تجویز کند.
پاسخ : مریم عزیز به منوی دیدگاه صفحه تفاوت روانشناسی بالینی ، روانپزشکی ، مغز و اعصاب مراجعه کنید .
جناب آقای نادری لطفا پاسخ سئوالتان را در همین سایت ، منوی دیدگاه ، صفحه جواب به ایمیل های شما ببینید
مطالب کتاب های روانشاسی در مورد پارانویید برام قابل فهم نبود ...ممنون که خیلی کامل و جامع بیان کردید. من دانشجوی رشته هوشبری ام موصوع کنفرانسم روان شناسی اختلالات شخصیته" متشکر