گشتالت درماني فردريك پرلز Gestalt Therapy Pearls
گشتالت يعني كل سازمان يافته و هدف گشتالت درماني كمك به افراد است تا بصورت كل در آيند و از اجزاء از هم گسيخته به خود هماهنگ و وحدت يافته برسند اين وحدت به فرد كمك مي كند كه از وابستگي به ديگران در آيد و به كفايت شخصي برسد و از حمايت ديگران به حمايت شخصي و دروني كه توام با استقلال است برسد.
چنين شخصي ديگر به همسر ، مدارج علمي ، عناوين شغلي ، سپرده بانكي ، و حاميان بيروني وابسته نخواهد بود .
به نظر پرلز وقتي فرد دچار اختلال و اشكال مي شود كه افكار و احساسات خويش را قبول نداشته و آنها را از خود نداند در اين صورت قدرت و توانائي فرد كم مي شود و وحدت و هماهنگي خود را از دست مي دهد .
هسته اصلي گشتالت درماني آگاهي است كه در اثر رابطه متقابل فرد و محيط توسعه مي يابد و هماهنگ مي شود .
وظيفه درمانگر در گشتالت درماني :
وظيفه درمانگر اين است كه به مراجع كمك كند تا برموانعي كه جلوي آگاهي او را گرفته غلبه كند .
در رواندرماني درمانگر علاوه بر تاكيد روي محتواي گفتاري مراجع به حركات و سكنات و رفتارغير كلامي وي نيز توجه دارد .
در گشتالت درماني رواندرمانگر مراجع را در وضعيت تعارضي قرار مي دهد تا مراجع خود راه حل خاص خود را بيابد و استعداد هاي خاص خود را رشد دهد.
حالا و اينجا از جمله موضوعاتي است كه در گشتالت درماني داراي اهميت خاصي است
بايد در حال و اينجا زندگي كرد و شامل آن چيزي ميشود كه ما از آن آگاه هستيم .
پرلز گشتالت را گرايش مشترك نوع بشر بسوي تماميت و كامل كردن خويش كمال گرائي مي خواند و هر چه گشتالت يعني كمال گرائي را منع كند به وضعيت ناتمامي مي انجامد كه زيان آور است و باعث ناسازگاري است .
يكي از راههايي كه فرد مي تواند به اجزاء از هم پاشيده خويش آگاهي يابد تكنيك صندلي خالي است ( Empty chair ) مراجع فرد يا شيء يا عضو مورد نظر را در صندلي روبرو تصور مي كند و با اين چيز خيالي صحبت مي كند و آن چيزي را كه در ذهن دارد با او در ميان مي گذارد .
تكنيك هايي كه در گشتالت درماني بكار گرفته مي شود :
1- افزايش آگاهي : به فرد كمك ميشود آنچه را در اين زمان احساس مي كند بيان كند.
2- بكار بردن ضمير شخصي من : بخاطر اينكه تجربيات خويش را جزاي از خود احساس كند .
3- جملات خبري بجاي جملات سئوالي ، كه خود را بيان كند.
4- بكار بردن لغت نمي خواهم بجاي لغت نمي دانم براي پذيرفتن مسئوليت و غالب آمدن بر ترس خويش .
5- پرسش از چگونگي و چه خبر بجاي چرائي رفتار بخاطر تجربه و حس كردن رفتار خويش .
6- تشريك مساعي كردن در پيش بيني و اظهار نظر ها بصورت بيان كردن نظرات خود با جملات ؛به نظر من ، فكر مي كنم ...
7- گذشته را به حال آوردن براي دريافتن وضعيت فعلي رفتار.
8- بيان تنفر ها و قدرداني ها .
9- تاكيد درمانگر به رفتار ظاهري مراجع .
پاكزاديان
روانشناس باليني
منابع :
روانشناسی کمال تالیف دوآن شولتس ترجمه گیتی خوشدل
Growth Psychology by Duane Schultz
نظریه های شخصیت تالیف دکتر علی اکبر سیاسی