روش منطقي عاطفي آلبرت آليس RET(Rational Emotive Therapy )
آلبرت آليس ( Albert Ellis ) در 1955 تئوري ( A-B-C ) را در تبيين شخصيت و رواندرماني مطرح نمود
عارضه يا رفتار Consequence -- سيستم عقيدتي فرد Beliefs -- عوامل يا حادثه محركي Activating events
وي معتقد بود پاسخ فرد به محركات تحت تاثير عقايد و برداشت وتعبير و تفسير وي قرار دارد بنابراين وقتي پاسخي مانند اضطراب به محركي داده مي شود بسرعت مي توان رد پاي آنرا درعقايد غيرمنطقي شخص جستجو كرد در اين صورت اگر عقايد با بر خوردي منطقي مورد بحث قرارگيرد عوارض آشفتگي و اظطراب از بين مي رود و از اتفاق افتادن مجدد آن جلوگيري ميشود (جريان نصفه خالي يا پر ليوان را ديدن )
اختلالات عاطفي چگونه بوجود مي آيد ؟
حلقه اول : تلفن زنگ مي خورد و قرار است علاوه بر مهمان از پيش تعيين شده فرد ديگري اضافه شود ( محرك اتفاقيA )0 مرحلهB خانم خانه با افكار غير منطقي ( B-I ) تعبير و تفسير مي كند : وحشتناك ، ناگوار و مصيبت بار است و نبايد اتفاق بيفتد ، آنگاه در نقطهC ( نتيجه ) عواقب و نتايج بصورت اضطراب ، افسردگي ،و خشم بروز ميكند .
حلقه دوم(حلقه معيوب) : اضطراب ، افسردگي ،خشم و احساسهاي نامناسب جلوي كار سازنده او را براي مقابله درست با آن وقايع محرك مي گيرد و فرد نمي تواند استقبال و پذيرايي خوبي داشته باشد و فرد خود را براي عدم سازگاري محكوم ميكند و شرمساري و حقارت و درماندگي بيشتري تجربه مي كند و اين برداشت باعث مي شود فرد افكاري غير منطقي از قبيل چغدر اين واقعه وحشتناك است و من هيچ كاري نمي توانم بكنم و تنفر از خود و ديگران شدت يابد و موجب ناليدن ، بدگوئي ، و لذت نبردن از زندگي مي شود .يعني اختلالات عاطفي كه در اثر افكار و عقايد غير منطقي بوجود آمدند.
تئوري منطقي عاطفي :
تئوري منطقي عاطفي معتقد است مشكلات عاطفي و رفتاري مستقيما از افكار موهوم ، غير منطقي و غير معتبر ناشي مي گردد و اگر اين عقايد با اجراي اصول فكر منطقي – تجربي بشدت و با اصرار مورد ترديد و بحث قرار گيرند براي هميشه از بين مي روند .
طبق اين نظريه آگاهي ها و بصيرت هايي كه افراد نياز دارند :
بصيرت اول : علت اصلي ناراحتي فرد عقايد شخصي وي مي باشد . هر چند كه رفتار خود تخريبي ( Self deception )با علل قبلي مرتبت باشد ولي وقايع گذشته علت اصلي نيست .
بصيرت دوم : ولو فرد در گذشته آشفته و مضطرب شده باشد ولي اضطراب فعلي وي بدليل همان عقايد موهوم و غير منطقي است كه پيوسته به خود تلقين ميكند .
بصيرت سوم :جز با تلاش و تمرين سخت با چيز ديگري نمي توان اين عقايد غير منطقي را تصحيح كرد .
نمونه هايي از اين عقايد غير منطقي (Irrational beliefs ) :
اين عقيده كه براي انسان ضرورت كامل دارد مورد علاقه و تصويب تقريبا هر فرد ذي نفوذي در جامعه باشد .
اين عقيده كه اگر قرار است فرد خود را با ارزش بداند وارد بكار ، با كفايت ، و موفق باشد
اين عقيده كه افراد معيني بد ، تبه كار ، و شرورند
اين عقيده كه اگر اشياء مطابق تمايلات و سليقه فرد نباشند دردناك و فاجعه آور است
اين عقيده كه بدبختي انسان دليل خارجي دارد و انسان توانائي كنترل غم ها و اضطرابها را ندارد
اين عقيده كه اجتناب از مشكلات زندگي آسانتر از روبرو شدن با آنهاست
اين عقيده كه شخص بايد وابسته و متكي به قويتر از خود باشد
اين عقيده كه سابقه گذشته عامل تعيين كننده خيلي مهمي براي رفتار فعلي اوست
اين عقيده كه شخص براي مشكلات و آشفتگي هاي ديگران ناراحت شود
اين عقيده كه همواره براي براي مشكلات انساني راه حلي دقيق و كامل و درست وجود دارد و اگر راه صحيح يافت نشد فاجعه آور است
در رواندرماني درمانگر بايد اين افكار غير منطقي را مورد تجزيه تحليل قرار دهد كه آيا :
1- مراجع به درستي موقعيت را تعبير ميكند ؟
2- آيا طريقه اي كه مراجع رويدادي را برچسب زده درست است ؟
رواندرمانگر بايد سعي كند در جملات كلمات بايد ، لازم است ، را يافته و بجاي آن كلمات بهتر است ، بنظرم ، ... بگذارد
وظايف رواندرمانگر در اصلاح افكار غير منطقي مراجع :
رواندرمانگر بايدافكار غير منطقي مراجع را به طريق زير اصلاح كند :
آنها را به قسمت آگاهي ذهن فرد بياورد و فرد را متوجه آن كند
به او نشان دهد كه چگونه اين افكار باعث ناراحتي او شده است
دقيقا روشن نمايد كه غير منطقي بودن جملات دروني وي در چه موردي است
به او بياموزد كه چگونه مجددا فكر كند و جملات را بسازد و آنها را بصورت افكار منطقي ( Rational Beliefs ) در آورد
پاكزاديان
روانشناس باليني
منابع :
روانشناسی کمال تالیف دوآن شولتس ترجمه گیتی خوشدل
Growth Psychology by Duane Schultz
نظریه های شخصیت تالیف دکتر علی اکبر سیاسی