ما مردم ایران از نظر روانی اجتماعی چگونه ایم ؟ چه خصوصیات و صفاتی داریم ؟
بنظرم :
احساسی هستیم احساس در اکثریت مواقع بر عقل و عقل گرایی ما غلبه دارد ، زود به هیجان می آییم و بقول معروف جوگیر می شویم.
ناسیونالیستیم با تهدید یا تهدید فرضی زود مسائل داخلی را فراموش می کنیم .
لجباز هستیم حتی در لجاجت بر خلاف منافع خود عمل می کنیم.
گرایش به طرفداری از ضعیف تر داریم بلعکس بیشتر مردم جهان که برای منافع گرایش به طرفداری از قویتر دارند.
اهل یا طرفدار همه یا هیچ ایم حمله یا فرار بخاطر عدم انعطاف پذیری ، از مکانیزم مصالحه بخاطر نداشتن نرمی و انعطاف کمتر استفاده می کنیم ، حتی آنجایی هم که می توانیم با مصالحه به 60/0 درصد خواسته مان برسیم از آن صرفنظر می کنیم .
کمتر نظارت می کنیم و نظارت اجتماعی خوبی نداریم بمن چه ؟ بخاطر اینکه گروهی فکر نمی کنیم و گروهی عمل نمی کنیم ، شخصی هستیم .
ظریف طبع ایم خشونت را دوست نداریم .
اگر هم بترسیم کمتر بروز می دهیم بیان نمی کنیم و بدلیل تظاهر واکنش معکوس داریم .
رئوف و مهربان یم .
کم گوش می دهیم و تحمل کوش دادن مطلب را نداریم . بخاطر همین هم الف مطلب را شنیدیم اظهار نظر می کنیم.
کم تحلیل می کنیم و زود به ظاهر و صورت بسنده می کنیم . فکر می کنیم همه چیز را می دانیم ، یا باید همه چیز را بدانیم و بخاطر همین هم حتی مواقعی که می دانیم نفهمیدیم تظاهر به فهمیدن می کنیم .
تصویری هستیم عکس را بیشتر از مطلب دوست داریم.
شنیداری هستیم حوصله مطالعه نداریم و می خواهیم برایمان تعریف کنند ، می پرسیم : چه خبر ؟.
ریا کاریم بقول معروف صورتمان را با سیلی سرخ می کنیم ، به ظاهر خیلی بهاء می دهیم.
چاپلوسیم اگر کسی بد کسی را گفت ما هم چند تا روش می گذاریم ، در تاکسی اگر راننده مرتکب خلافی شد و آنرا به گردن راننده مقابل انداخت همه آنرا تایید می کنیم.
بی ثباتیم اگر تصمیم درستی برای مثلا دوره پنج ساله گرفتیم سال بعد آنرا دنبال نمی کنیم .
مال خود می کنیم بهره کار دیگران را بخود نسبت می دهیم ، کامپیوتر را رایانه اش می کنیم ، فاکس را نمابر می کنیم ، SMS را پیامک می کنیم ، در هر سازمانی کاری که از پایین ترین رده سازمانی تا بالا صورت می گیرد بحساب مدیر منظور می کنیم ، بخاطر همین هم انگیزه فعالیت را از دست می دهیم .
کمتر از دیگران تعریف می کنیم یا کمتر نکات مثبت دیگران را می گیم ، فکر می کنیم اگر بالا رفتند برای ما دردسر می شوند ، شاید بخاطر اینکه موقعیتها در کشور ما محدود است.
چسبندگی و حس مالکیت داریم چسبندگی به ملک ، خونه ، ماشین ، وسائل منزل ، زن ، فرزند که همه اینها فرد را زمین گیر می کنند ، بلعکس اروپایی ها که حس مالکیت کمتری دارند با کیف دستی وارد جایی مشند و با کیف دستی از آنجا خارج می شند و زندگی پویا تر و متنوع تری دارند.
پاكزاديان
روانشناس باليني