انگیزش Motivation (خلاصه)
ارسال شده در ۱۸ / ۹ / ۱۳۸۹ در ساعت ۲۲ و ۳۳ دقيقه
انگیزش Motivation :
ما از دریچه نیازها با جهان ارتباط برقرار می کنیم ، بدنبال نیازهاست که رفتار موجود زنده بوقوع می پیوندد ، اگر نگاه کنیم می بینیم که همه ما فعالیتی انجام می دهیم ، ولی فعالیتهای ما متفاوتند ، همه برای رسیدن به هدفی خاص و متفاوت فعالیت می کنیم ، به عبارت دیگر هر کدام از ما انسانها را عامل خاصی به فعالیت وادار می کند ، که ما معمولا از آن به اصطلاح خواسته یا خواستن تعبیر می کنیم .
هر کسی را بهر کاری ساختند میل آن را در دلش انداختند
پس اگر قرار است کار آئی این انسان مد نظر قرار گیرد یا اگر قرار است ویرا در جهت اهداف معینی هدایت کنیم باید این پدیده را نیز در نظر بگیریم تا ساختار آن حفظ شود و سالم بماند تا کارآئی داشته باشد و هدایت شود .
تعریف انگیزه :
انگیزه عاملی است درونی که موجود زنده را به فعالیت و صرف انرژی وا می دارد ، انگیزه ها چرائی رفتار انسان هستند ، آنها موجب آغاز و ادامه رفتار می شوند و جهت کلی رفتار را معین می کنند .
پس دو جنبه از رفتار را در ارتباط با انگیزش می توان توصیف کرد : اول توجیه رفتار یا هدفی که یک رفتار به آن متوجه است . دوم انرژی متناسبی که در آن رفتار صرف می شود .
تقسیم بندی انگیزه ها :
انگیزه ها را به دو دسته مهم تقسیم می کنند
1- آنهائی که منبع جسمانی دارند و انگیزه های اصلی خوانده می شوند مثل گرسنگی ، تشنگی ، sex ، ..
2- انگیزه های اکتسابی یا ثانویه که تحت تاثیر یادگیری هستند ، و گاهی اوقات حتی انگیزه های اصلی را نیز تحت تاثیر قرار می دهند .
نقش مکانیزمهای عصبی در انگیزش :
همین یک جمله را مطرح می کنم که تشکیلات تورینه ای که در ساقه مغز واقع است سرچشمه برانگیختگی و تنش عمومی است . اگر تشکیلات تورینه ای مغز عمل نکند فرد خواب آلوده ، خونسرد ، و عاری از هیجان می شود .
نظریه های انگیزش :
نظریه شناختی Cognitive Theories : این نظریه تبیین رفتار انسان می گوید که آدمی موجودی منطقی است و خواسته های آگاهانه ای دارد که می کوشد با استفاده از استعدادهایش آنها را برآورده سازد ، پس اراده است که شخص را به فعالیت بر می انگیزد ، ولی بعضی از روانشناسان این نظریه را کافی نمی دانند چرا که گاهی آدمی از انگیزه هائی که اساس رفتار او هستند اطلاع آگاهانه ای ندارد .
نظریه های لذت جوئی Hedonism : این نظریه می گوید انسان همیشه برای کسب لذت و خوشی ، و دوری از الم و رنج و محنت تلاش می کند .
نظریه غریزه ها Instincts : به نظر داروین انگیزه ها در جریان انتخاب طبیعی پیدا شده اند ، یادگیری در آنها تاثیری ندارد ، و همین استعدادها یا عوامل فطری غریزه نامیده می شوند ، در واقع آنها غریزه ها را جهت توجیه رفتار معرفی کردند .
نظریه سائق ها Drive Theory : وودورث معتقد است سائق نیروئی است که موجود زنده را به فعالیت و عمل وا می دارد مثل گرسنگی که این نیز تحت تاثیر وضع داخلی ارگانیزم است . که از این حالت عادی خارج شده یا دچار عدم تعادل می گردد.
نظریه های یادگیری : دو نظریه در مورد انگیزه های اکتسابی وجود دارد :
فرضیه یادگیری شرطی : برخی انگیزه های اکتسابی بواسطه یادگیری شرطی بوجود می آیند ، در واقع محرکات خنثی که با انگیزه های اصلی همراه می شوند همان خصوصیات را پیدا می کنند مثل یادگیری ترس های مختلف .
فرضیه یادگیری وسیله ای : وقتی پاسخ تصادفی فردی پاداش دریافت می کند فرد آن پاسخ را یاد می گیرد .
انگیزه های اکتسابی :
انگیزه های اکتسابی شامل همکاری و رقابت ، رغبت ها ، تملک و جمع آوری ، کسب موفقیت ، انگیزه های اجتماعی و میل به جمع ، انگیزه های تخریب اجتماعی ، و پذیرش تقلید ، امنیت ، اضطراب ، مقام و موقعیت اجتماعی .
نظریه سلسله نیازهای مزلو :
یکی از روانشناسان به نام مزلو معتقد است که آدمی بطور مداوم و پیوسته در حال برانگیختگی است ، وقتی یک نیاز موجود زنده ارضاء شد نیاز دیگری جای آن را می گیرد و نیازها را بصورت سلسله مراتب ، و به ترتیب ، و تقدم و تاخر ، و مانند هرم نشان می دهد که نیازهای اساسی و فیزیولوژیک پایه هرم را تشکیل می دهند و تا ارضاء نشوند نیاز مرحله بعدی که امنیت است مطرح نمی گردند :
تحقق خویشتن
نیاز به عزت و احترام
نیازهای اجتماعی و تعلق
نیازهای امنیت و ایمنی
نیازهای فیزیولوژیک
دسته اول نیازهای فیزیولوژیک مثل غذا ، آب ، sex ،
دسته دوم نیازهای امنیت و ایمنی ، ایمنی از خطرات جانی و مالی و غیره
دسته سوم نیازهای اجتماعی مثل نیاز به عشق و تعلق ، نیاز به همکاری ، نیاز به دوستی
دسته چهارم نیازهای مربوط به من یا Ego مثل احترام به خویشتن ، دانستن ، فهمیدن ، پیشرفت و ترقی خواهی، احساس شایستگی ،
دسته پنجم نیازهای تحقق خویشتن : یا خودشکوفایی
البته لازم به ذکر است قبل از مزلو مولانا به این سلسله نیازهای آدمی توجه داشته و به آن واقف بوده و اشاره داشته آنجا که می گوید :
آدمی اول حریص نان بود زانکه قوت نان ستون جان بود
سوی کسب و سوی غصب و صد حیل جان نهاده بر کف از حرص و امل
و به نادر گشت مستقنی زنان طالب نام است و مدح شاعران
نظریه سه وجهی آلدوفر ERG :
او معتقد است سه نیاز اساسی در آدمی وجود دارد :
1- وجود Existence که مربوط به وجود جسمی و بدنی ارگانیزم است مثل غذا ، لباس ، مسکن .
2- وابستگی Relatedness که مربوط به روابط فی مابین افراد است چه در محیط شغلی و چه خارج از آن .
3- رشد Growth که مربوط به احتیاج فرد برای پیشرفت و رسیدن به کمال است ، و زمانی ارضاء می شود که توانائیها و ظرفیت های قابل اهمیت برای فرد در او رشد یافته باشد .
نظریه دو عاملی ( انگیزشی بهداشتی هرزبرگ ) :
هرزبرگ نیازهای انسان را به دو دسته تقسیم می کند
1- عوامل بهداشتی یا حافظ وضع موجود که در اثر فقدان آنها شخص احساس عدم رضایت می کند و چون برآورده گردد احساس عدم رضایت به احساس بی تفاوتی تبدیل می شود مثل نیازهای فیزیولوژیک .
2- عوامل انگیزشی Motivator Factors : که با ارضاء این نیازها می توان فرد شاغل را راضی نمود . این نیازها که بوسیله عوامل شغلی و درونی ارضاء می گردد عبارتند از : کسب موفقیت ، تحسین بخاطر انجام کار ، گرفتن مسئولیت بیشتر ، و رشد در کار . مدیران آگاه و توانمند می توانند عوامل ناراضی کننده را کاهش و عوامل راضی کننده را افزایش دهند . هرزبرگ می گوید یک شغل پر مایه به خشنودی می انجامد زیرا شخص را بر می انگیزاند تا خوب کار کند و خشنودی شغلی تابعی از آن فعالیتهای شغلی است که تلاش انگیز و محرک باشند . و نا خوشنودی شغلی تابعی از محیط ، سرپرستی ، همکاران ، و زمینه کلی شغل است که هرزبرگ .....
نظریه های فرآیندی ( که به جریان ایجاد انگیزه در افراد تاکید دارد ) شامل :
نظریه انتظار Expectancy theory Motivation :
این نظریه در مورد انتخاب رفتار خاصی از طرف شخص می گوید ، انتخاب رفتارها به دو چیز بستگی دارد :
الف - انتظار فرد از نتایج یا پاداش هائی که احتمال می دهد از رفتار معینی حاصل شود .
ب - جذابیت آن پاداش در ارضاء نیازهای فرد . این دو عامل باعث می شود فرد رفتاری را انتخاب ، و رفتار دیگری را انتخاب نکند ، بنابر این انگیزش حاصل ادراک فرد است از آنچه می خواهد کسب کند و آنچه که بدست خواهد آورد .
نظریه دیوید مک کللند :
دیوید مک کللند از اساتید روانشناسي دانشگاه هاروارد آمریکا یک نظریه انگیزشی ارائه کرده است که به اعتقاد وی ریشه در فرهنگ دارد .
سه نیاز مهم انسان به اعتقاد او عبارتست از :
1- نیاز به کسب موفقیت ( توفیق طلبی) : خواسته فرد برای رسیدن به هدف خود و انجام کاری موثرتر از قبل است .
2- نیاز به تعلق (نیاز به همجواری با هم نوع ) : خواهان حمایت و پشتیبانی دیگران هستند ، به احساسات دیگران توجه می کنند .
3- نیاز به قدرت : سومین نیاز عمده فرد ، نیاز به قدرت است . به عبارت دیگر نیاز به قدرت عبارت است از میل به کنترل محیط توسط فرد .
انگیزش و بهداشت روانی :
سلامتی فرد در گرو برآورده شدن درست و به موقع نیازهای فرد است ، ولی گاهی نیازها با هم متناقض و در تضاد هستند :
تعارض انگیزه ها : باید توجه داشت که همیشه انگیزه ها بصورت ساده و مستقیم در رفتار آدمی اثر نمی گذارند بلکه ممکن است چندین انگیزه در یک زمان بروز نمایند و پاسخ های مربوط متناقض باشند :
تضاد نزدیکی نزدیکی مثلا فرد تمایل دارد ازدواج نماید و هم تمایل دارد تحصیل نماید Approach Approach Conflicts
تضاد دوری دوری مثلا فرد تمایل ندارد تحصیل کند از طرف دیگر تمایلی به انجام خدمت سربازی نیز ندارد Avoidance Avoidance Conflicts
تضاد نزدیکی دوری مثل تمایل کارمند به رجوع به مدیر رده بالاتر و ترس از مدیر مستقیم مربوطه Approach Avoidance Conflicts
خلاصه :
عملکرد انسان ها تحت تاثیر دو عامل یعنی توانائی آنان برای انجام وظایف و نیز وجود انگیزه در آنان است ، و نیز با توجه به تفاوت افراد در نیازها ، نیازمند شناخت از آنان و نیازهای آنان و پاداش های متفاوت خواهد بود . آگاهی از طبقه بندی نیازها و داشتن علم و توانائی تشخیص انگیزه ها در افراد به مدیران کمک خواهد کرد به انگیزه افراد توجه نموده در فرآیند هدایت موفق تر عمل نمایند و موفقیت در ارضاء نیازهای افراد یعنی کمک در ایجاد تعادل و سلامتی روانی آنها ، و بالابردن کارآئی ، و سالم نگهداشتن روابط انسانی و داشتن نیروی انسانی متحد و همیشه کارآمد .
کامل آنرا در نوار آبشاری سمت راست صفحه ، منوی مطالب روانشناسی ، مقالات روانشناسی 2 مطالعه نمائید .
پاكزاديان
روانشناس باليني