عواطف Affects
ارسال شده در ۲ / ۱۲ / ۱۳۹۲ در ساعت ۸ و ۴۲ دقيقه

 

عواطف Affects :

  معمولا با دیگران احوالپرسی می کنیم و از حال دیگران می پرسیم و یا از اخلاق و خلق و خوی دیگران صحبت می کنیم فلانی اخلاقش خوبه ، فلانی بد اخلاقه ، فلانی همیشه عصبانیست ، فلانی پرحوصله است ، اما شده از حال خودمان بپرسیم ؟ بوده موقعیتهایی که عصبانی بوده ایم و عصبانیت خود را سر یکی خالی کرده ایم ، بوده بدلیل کم حوصلگی با اطرافیان بد برخورد کرده ایم و بعد پشیمان شده ایم ، بوده با همکارانمان نتوانسته ایم صریح و روشن صحبت کنیم ولو تمایل به اینکار را داشته ایم و بدلیل رودربایسی و حرف خود را نزدن از خواسته خود گذشتیم و خیلی به ضررمان شده ، بوده در موقعیتهایی که بدلیل تمرکز نداشتن موقعیت را از دست داده ایم ، بوده بی قرار و اندوهگین بوده ایم و حوصله انجام کاری را نداشته ایم ، بوده بدلیل کم حوصلگی و یا راضی نبودن از خودمان در برنامه های جمعی فامیل شرکت نکرده ایم و خودمان را و خانوادمان را از لذت محروم کرده ایم ، بوده بدلیل خجالت و اضطراب اجتماعی نتوانسته ایم خودمان را آنطور که باید معرفی کنیم ، بوده موقعیتهایی که بدلیل خشم زیاد درست فکر نکرده ایم و تصمیم مناسبی نگرفته ایم ، و بوده بدلیل همین عدم تصمیم گیری به موقع موقعیتهایی را از دست داده ایم ، و بوده که بهمین دلیل شب را راحت نخوابیده ایم ، و بوده که در وسط مسابقه ای آنجا که فکر می کردیم انرژی مان پایان یافته و در حال فرو افتادنیم با تشویق اطرافیان انرژی دوباره ای کسب نموده و نتیجه خوشحال کننده ای نصیب خود و اطرافیان مان نموده ایم. بوده موقعیتهایی که عصبانی بوده ایم ولی با صحبت نتیجه خوبی بدست آورده ایم و راضی و خوشحال موقعیت را ترک نموده ایم ، بوده موقییتهایی که دچار ترس و اضطراب بوده ایم ولی با مطرح کردن آن پشتیبانی و حمایت اطرافیان را بدست آورده و آن اضطراب و ترس از بین رفته است.

اگر بخواهیم عواطف را تعریف کنیم باید بگوییم عواطف تظاهرات برونی احساس ما هستند . و همین عواطف و احساسات هستند که چگونگی رفتار ما را مشخص می کنند .

دلتنگی Disphoria ، بی قراری Agitation  ، غم معمولی Sadness ، احساس ترد شدگی Regection ، افسردگی Depression ، احساس گناه Feelings of Guilt  ، عاطفه ناکافی Inadequate Affect ، عاطفه نامناسب Inappropriat Affect ، هیجان Emotion ، اضطراب Anxiety ، پرخاشگری Aggression ، نوسان خلق Mood Swing ، بی ثباتی عاطفی Emotional Lability ، نگرش مثبت Positive Attitude ، خوشی Euphoria ، سرخوشی Elation ، وجد Exalation ، جذبه Ecstasy ، هذیان بزرگمنشی Delusions of Grandiosity ، همه شکل های مختلف عاطفه هستند . بعضی نرمال و بعضی بیمارگونه تلقی می شوند .

عواطف و احساسات ما بر خلاف رفتار در معرض کنترل سایرین نیستند ، شما با فشار ممکن است کودک خود را وادار بکاری کنید ولی با فشار نمی توان احساس خوشایندی در وی ایجاد نمود و یا با زندانی کردن فرد ممکن است بتوانی جلوی رفتار فرد را بگیری ولی احساس و عاطفه ای که فرد دارد را نمی توان گرفت ، دکتر فرانکل موسس مکتب معنی درمانی در اردوگاه کار اجباری نازیها می گوید ممکن است زندانی را وادار به هر کاری نمود ولی احساسی که به ظلم نازی دارد را نمی توان ازش گرفت.

در مجموع عواطف و احساسات دوگونه اند :

1- احساسات و عواطف مثبت و یا مناسب : که به شما کمک می کنند عملکرد موثری داشته باشید برای عواطف مثبت مثلا روحیه بالا باعث اعتماد بنفس و موفقیت در مسابقه یا در کارمان می شود ، برای عواطف نه مثبت ولی مناسب مثلا سطح مناسبی از اضطراب باعث بیرون آمدن از رختخواب و به حرکت درآمدن فرد و ارتقاء عملکرد فرد می شود.

2- احساسات و عواطف منفی : که باعث می شوند عملکردمان پائین تر از سطح توانمندیهایمان باشد مثلا فوبی اجتماعی یا اضطراب قدرت باعث می شود در کنفرانس آنطور که شایسته توانمندیهایمان است خود را معرفی نکنیم.

مدیریت عواطف :

چکار کنیم که بر عواطف و احساسات خود تسلط داشته باشیم و آنرا درست مدیریت کنیم ؟

1- حرف بزنید حرف بزنید حرف بزنید : در مورد مشکلات و مسائل و نگرانیهای خود با دیگرانی که موضوع به آنها مربوط است حرف بزنید . با پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، همسر ، دائی ، عمه ، خاله ، باجناق ، جاری ، همکار ، دوست ، و یا هر کس دیگری که مشکل حل نشده و عاطفه فرو خورده شما به وی مربوط است و انباشته شده و استرس دارید حرف بزنید و احساس خودتان را با زبان بیان کنید.  

2- برای بروز آن از اصطلاحات مناسب استفاده کنید : مثلا وقتی عصبانی هستید بگویید عصبانی هستم ، وقتی می ترسید بگویید می ترسم ، وقتی از گربه یا سوسک یا موش یا هر چیز دیگر می ترسید بگویید می ترسم نه اینکه بگویید بدم می آید ، وقتی از چیزی بدتان می آید بگوئید بدم می آید و نگوئید متنفرم ، احساسات و عواطف را به اندازه بیان کنید. 

3- تغییر موقعیت : گاهی لازم است از موقعیتهایی که موجب برانگیختن احساسات غیر موثر می شوند اجتناب کنیم ، مثلا دیدن صحنه وحشتناکی که ضرورت ندارد نبینیم.

4- تغییر افکار : گاهی افکار غیر منطقی موقعیتها را مبالغه آمیز جلوه می دهند و باعث می شوند به رویدادهای نامطلوب فکر کنیم و عاطفه نامناسب شدیدی را تجربه کنیم ، مثلا مادری که منتظر آمدن فرزندش هست ممکن است فکر کند فرزندش تصادف نموده و بخاطر این فکر غیر منطقی اضطراب شدیدی را تجربه نماید ،  باید این افکار غیر منطقی را تغییر داده افکار منطقی را جایگزین افکار مبالغه آمیز نماییم.

5- کار داشتن : کار داشتن باعث می شود احساس و عاطفه بهتری داشته باشیم .

6- برنامه داشتن : معمولا بی برنامه گی باعث گیجی و سردرگمی ما می شود و باعث می شود اضطراب و تشویش پیدا کرده و احساس ما را منفی می کند.

7- با فامیل و دوستان برنامه جمعی داشته باشیم : برنامه های جمعی فامیلی باعث عواطف مثبت می گردند.

8- برای خود مختصر پس انداز داشته باشیم : بی پولی احساس عدم امنیت بوجود می آورد و اضطراب برانگیز است و استرس شدیدی را موجب می گردد ، داشتن مختصر پس انداز باعث ایجاد حاشیه امن شده اضطراب بی پولی را کاهش می دهد و احساس مثبت و آرامش می آورد.

9- در مجالس شادی و غم دوستان و بستگان و مردم محله خود شرکت کنیم : با شرکت در جمع و مراسم آشنایان باعث همبستگی و امنیت خاطر شده آرامش و حس مثبت بوجود می آورد ، البته این طرز تفکر کهنه و قدیمی که ضرورتی به دعوت دیگران به شرکت در مراسم شادی ما نیست و فقط دیگران موظفند در مراسم غم ما شرکت نمایند طرز تفکر غلطی است که باید  اصلاح شود.

10- به محیط زیست و حیوانات دور وبر خود مثبت تر فکر کنیم : به فضای سبز و درختان توجه داشته باشیم ، با گربه و سگ مهربان تر باشیم و با سنگ و چوب به استقبالشان نریم ، از قدیم الایام بخاطر تنگدستی در مواد غذایی به آنها فقط استخوان خوراندیم و به غلط فکر نکنیم اونها فقط استخوان خوارند. به پرندگان زیبا و حیوانات زیبای محیط زیست خود آسیب وارد نکنیم.

11-  اکتیو باشیم : عامل ، فعال ، و اثر گذار باشیم تا احساس بهتری داشته باشیم ، بعد از مرگ سهراب نوشدارو بی فایده است ، و باعث احساس گناه در ما می شود.

12- و توصیه آخر اینکه دانایی مان را بیشتر کنیم تا به توانایی برسیم و این به ما احساس بهتری خواهد داد .

پاكزاديان
روانشناس باليني