بهداشت روانی و ازدواج :
مهمترین عوامل توافق در ازدواج و دوام آن :
1- میزان تمایل نسبت به همدیگر : دو جوانی که به هم تمایل شدید دارند و به اصطلاح به همدیگر عشق می ورزند زندگی با دوام تری خواهند داشت تا زوج هایی که توسط والدین یا بستگان به همدیگر معرفی میشوند و با تمایل کمتری با هم ازدواج می کنند . بشرطی که موارد ذیل را هم مد نظر داشته باشند
2- رشد و استقلال فکری عاطفی : درجه رشد فکری عاطفی فقط به سن جسمانی بستگی ندارد بلکه به سن عقلی روانی عاطفی و اجتماعی نیز بستگی دارد . بخصوص رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد فکری عاطفی دارد افرادی که از نظر اجتماعی رشد کرده اند روابط اجتماعی را خوب می فهمند و می دانند با دیگران بخصوص خانواده خود و خانواده همسر چگونه سازش کنند . دختری که بشدت به والدین وابسته است و اصرار دارد بعد از ازدواج نیز با والدین زندگی کند یا پسری که بچه ننه است و دستورات را از مادرش می گیرد و بدون نظر مادرش آب نمی خورد به استقلال فکری عاطفی نرسیده و زوج مناسبی نیستند.
3- استقلال اقتصادی : زندگی کم درآمد و پر هزینه جامعه ما خصوصا و جامعه جهانی عموما ایجاب می کند دختر و پسر هر دو به استقلال اقتصادی رسیده باشند و درآمد داشته باشند و سهم خود از هزینه های زندگی را پاسخگو باشند . اینکه فقط یکنفر را مسئول تامین هزینه های زندگی بدانیم مربوط به گذشته و فرهنگ رشدنایافته گذشته است و باید آن را بدست فراموشی سپرد ( البته دولتی که خود را برای پاسخگوئی به 50 درصد بالغین اجتماع معاف کرده نه برای اشتغال آنها فکری می کند و نه بیکاران آنها را جزء بیکاران اجتماع به حساب می آورد و با واژه خانه دار بودن آنها را استحمار می کند تمایل بیشتری در حفظ وضعیت فرهنگ سنتی اجتماع دارد).
4- تشابه علایق و طرز تفکر : اگر زن و شوهر در بیشتر زمینه ها مثل آداب و سنن ، پیشرفت یا ساده زیستی در زندگی ، دیدگاههای سیاسی ، نظریات مشابهی داشته باشند زندگی آنها بادوامتر خواهد بود .
5- تشابه تحصیلی : تفاوت فاحش میان سطح تحصیلی یکی از عوامل بسیار مهم اختلافات خانوادگی است .بخصوص در دختران ، مثلا دختر تحصیلکرده نسبت به شوهر خود که دارای سطح تحصیلات پائین است در بین دوستان وهمکاران خود احساس شرم و عصبانیت می نماید . و این موجب اختلاف و درگیری شده منجر به کشمکش و طلاق می گردد .
6- تشابه طبقاتی : اکثر روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که تفاوت میان سطح تحصیلی و طبقاتی یکی از عوامل بسیار مهم اختلافات خانوادگی است . مثلا دختر تحصیلکرده در خانواده متمکن و مودب نسبت به شوهر خود که دارای آداب و معاشرت طبقه پائین اجتماع است احساس شرمساری می کند و در مهمانی ها نسبت به رفتار همسرش شرمسار است و این موجب عصبانیت و ناراحتی و کدورت دائمی وی است.
7- تشابه مذهبی : بهتر است زن و مرد هر دو در مقدار گرایش یا عدم گرایش به مذهب مشابه باشند . اگر یکی از دو همسر به عقاید مذهبی پایبند است و طرف دیگر کمتر خود را مقید می داند و یا اصلا مقید نیست و دموکرات است و یا هر کدام به مذهبی متفاوت معتقدند ودر آتی هر کدام سعی خواهد کرد کودک را بر اساس تفکرات و قوانین مذهبی خود تربیت نماید مشکل پیدا خواهند کرد .
8- تشابه شخصیتی : بهتر است زن و مرد از نظر شخصیتی مشابه هم باشند ، اگر یکی برونگرا و اجتماعی است و شلوغی را ترجیح میدهد و طرف دیگر درونگراست و خلوتی و در آرامش بودن را ترجیح میدهد ، یا یکی جاه طلب است و پیشرفت و رشد کردن مادی و غیر مادی را می خواهد و طرف دیگر ساده زیستی و بی آلایش زندگی کردن را ، یا یکی وسواسی و اهل نظم و ترتیب است و طرف مقابل بی نظم و ریخت و پاش کننده این دو مناسب هم نیستند و مشکل پیدا می کنند .
9- تشابه نیازها بخصوص در امور جنسی : یکی از مهمترین علل بوجود آمدن احساس خوشبختی زندگی زناشوئی یا عدم خوشبختی زندگی زناشوئی روابط لذت بخش جنسی است . زیرا اگر این روابط قانع کننده نباشد منجر به احساس محرومیت و ناکامی می گردد. در واقع ازدواج به شکست می انجامد . در روابط زناشوئی سه عامل سبب ارضاء و ایجاد لذت جنسی خواهد شد : اول داشتن اطلاعات کافی در امور جنسی . دوم آزاد بودن از ترسها و تعصبات . سوم توازن میان مقدار تمایل زن و مرد .
10- تشابه فرهنگی : پیشنهاد می کنم برای موفقیت زندگی خود از شهر و زادگاه خود و حتی از محله سکونت دائمی خود همسر انتخاب نمائید .
پاكزاديان
روانشناس باليني